جدول جو
جدول جو

معنی پیاله گردان - جستجوی لغت در جدول جو

پیاله گردان
بدور در آورنده جام می دهنده ساقی: هو اخمار شکن گل پیاله گردانست پیاله نوش و میندیش از خمار امروز. (صائب)
فرهنگ لغت هوشیار
پیاله گردان
کسی که پیاله را به گردش درآورد، آنکه در مجلس بزم به همۀ حاضران جام باده می دهد، ساقی
تصویری از پیاله گردان
تصویر پیاله گردان
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیاله گردانی
تصویر پیاله گردانی
عمل پیاله گردان ساقی گری
فرهنگ لغت هوشیار
قدح گرفتن صراحی گرفتن، نوشیدن شراب باده خوردن: چریده رو که گذر گاه عافیت تنگست پیاله گیر که عمر عزیزبی بدلست. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیاله کردن
تصویر پیاله کردن
مردن در گذشتن خاصه در گذشتن پیر یا مراد
فرهنگ لغت هوشیار